خشونت، تنها درس علی دایی برای پرسپولیسی ها
روزنو :پرسپولیس، همینی است که میبینید. همان تیمی که در اهواز دیدید. همه آن دیدهها و شنیدههای پرافتخار را به دست باد بسپارید و بنشینید به تماشای پرسپولیس امروز که از همه واقعیتر است. خودِ خودِ پرسپولیس است. تیمی که با آن لباسهای بدفرم و نمایش افتضاحش هیچ شباهتی به یک تیم لیگ برتری نداشت، چه برسد به اینکه بخواهیم نایب قهرمان بخوانیمش!
پرسپولیس، همینی است که میبینید. همان تیمی که در اهواز دیدید. همه آن دیدهها و شنیدههای پرافتخار را به دست باد بسپارید و بنشینید به تماشای پرسپولیس امروز که از همه واقعیتر است. خودِ خودِ پرسپولیس است. تیمی که با آن لباسهای بدفرم و نمایش افتضاحش هیچ شباهتی به یک تیم لیگ برتری نداشت، چه برسد به اینکه بخواهیم نایب قهرمان بخوانیمش!
پرسپولیس اما همین است. همان قدر ناتوان که در اهواز دیدید. فوتبال را هم کلا از خاطرش زدوده و این روزها با ضد فوتبال عیاقتر است! پرسپولیس باخت و این تنها چیزی بود که استحقاقش را داشت. خرابی زمین هم البته بدجور توی ذوق میزد اما مگر پرسپولیس را یک هفته پیش از آن در چمن هموار آزادی همینقدر ناتوان و ناآماده ندیده بودیم؟ بیمسوولیتی و تنبلی بازیکنان هم حاصل خرابی زمین بود؟ یا دایی برای بازی در زمینی جز این برنامه نوشته بود که بازیکنانش نمیدانستند به کدام سو باید بدوند؟
زمین خراب بود و پرسپولیس ناتوان. آنقدر که دیگر حتی معجزه هم یاریاش نمیکند. مگر نه اینکه همین تیم فصل پیش بهترین خط دفاعی را داشت؟ یعنی همه گلهای نخورده پرسپولیس در فصل سیزدهم را باید به پای جلال حسینی بنویسیم که حالا در نبود او پرسپولیس در دو بازی، سه گل خورده؟
تیم دایی مقابل فولاد هم مثل بیشتر بازیهای فصل پیش بی دست و پا بود و دلخوش به ستارههایش که در این دو بازی «هیچ» بودهاند. پرسپولیس را تیمی اسیر کرد که با جدایی ستارههایش ناشناختهتر از همیشه به نظر میرسد. با این حال دایی و بازیکنانش از ایجاد حتی یک موقعیت گل هم عاجز بودند و تنها تاکتیکشان، بازی مستقیم و شوتهایی بود که گهگاه از نزدیکی دروازه فولاد به آسمان میرفت.
از آن نیمکت 5/3 میلیاردی چیزی بیش از این به پرسپولیس نرسید. علی دایی که هنوز نمیدانیم بابت کدام تواناییاش قرارداد دو میلیارد و صد میلیون تومانی بسته حرفی برای بازیکنانش نداشت. هیچ. بازی را از کنار زمین تماشا میکرد و گاه با اعتراضهایش با داور همکلام میشد.
دایی به قول خودش بعد از گل دوم فولاد- در دقیقه 53- تسلیم شده و اینجاست که باید از او پرسید چطور یک مربی دو میلیاردی 37 دقیقه از بازی به این مهمی را- بدون شمردن وقتهای تلف شده- نادیده میگیرد؟ پرسپولیس نیمه دوم بازی با فولاد را از دست داد چون مربیاش هنوز درک کاملی از فوتبال ندارد و به دستیارانش هم که باید مغز متفکر او در بزنگاهها باشند، حرجی نیست.
پرسپولیس به حقش رسید و به فولاد باخت. سومین باخت متوالی در اهواز که بدتر از آن، پرخاشگری پرسپولیس بود. درست مثل مربیاش که دعواها و اعتراضهای خود را حقطلبی میداند و این شیوه را بازیکنانش هم خوب آموختهاند- گواه این ادعا، 7 کارت زرد و دو کارت قرمزی است که در این دو بازی داوران به پای پرسپولیس نوشتهاند. برای علی دایی فرقی نمیکند که پشت خط مرزی زمین باشد یا در سالن کنفرانس. او همیشه مثل یک قسم خورده به داوران میتازد و این تنها آموزه علی دایی است به پرسپولیس و بازیکنانش که فریاد کشیدن بر سر داور را بهتر از فوتبال بلدند.
سرمربی پرسپولیس که روزگاری نماد اعتراض بود، حالا پرچمدار اعتراض است و داوران از دستش به امان. با دلیل و بی دلیل، داوران را متهم میکند اما آنقدر شجاعت ندارد که ستاره تیمش را به خاطر خشونتهای بیدلیل، جریمه کند و با نشاندن روی نیمکت به او درس بدهد. تنها درس او برای پرسپولیس و پرسپولیسیها همین خشونتی است که در هر بازی دوره میشود و چیزی نمانده که تکرارش، تک ستاره پرسپولیس را به آخر خط این فوتبال بکشاند. برد و باخت اهمیتی ندارد. مهم اینکه پرسپولیس پیش سرمربیاش درس پس میدهد!
پرسپولیس اما همین است. همان قدر ناتوان که در اهواز دیدید. فوتبال را هم کلا از خاطرش زدوده و این روزها با ضد فوتبال عیاقتر است! پرسپولیس باخت و این تنها چیزی بود که استحقاقش را داشت. خرابی زمین هم البته بدجور توی ذوق میزد اما مگر پرسپولیس را یک هفته پیش از آن در چمن هموار آزادی همینقدر ناتوان و ناآماده ندیده بودیم؟ بیمسوولیتی و تنبلی بازیکنان هم حاصل خرابی زمین بود؟ یا دایی برای بازی در زمینی جز این برنامه نوشته بود که بازیکنانش نمیدانستند به کدام سو باید بدوند؟
زمین خراب بود و پرسپولیس ناتوان. آنقدر که دیگر حتی معجزه هم یاریاش نمیکند. مگر نه اینکه همین تیم فصل پیش بهترین خط دفاعی را داشت؟ یعنی همه گلهای نخورده پرسپولیس در فصل سیزدهم را باید به پای جلال حسینی بنویسیم که حالا در نبود او پرسپولیس در دو بازی، سه گل خورده؟
تیم دایی مقابل فولاد هم مثل بیشتر بازیهای فصل پیش بی دست و پا بود و دلخوش به ستارههایش که در این دو بازی «هیچ» بودهاند. پرسپولیس را تیمی اسیر کرد که با جدایی ستارههایش ناشناختهتر از همیشه به نظر میرسد. با این حال دایی و بازیکنانش از ایجاد حتی یک موقعیت گل هم عاجز بودند و تنها تاکتیکشان، بازی مستقیم و شوتهایی بود که گهگاه از نزدیکی دروازه فولاد به آسمان میرفت.
از آن نیمکت 5/3 میلیاردی چیزی بیش از این به پرسپولیس نرسید. علی دایی که هنوز نمیدانیم بابت کدام تواناییاش قرارداد دو میلیارد و صد میلیون تومانی بسته حرفی برای بازیکنانش نداشت. هیچ. بازی را از کنار زمین تماشا میکرد و گاه با اعتراضهایش با داور همکلام میشد.
دایی به قول خودش بعد از گل دوم فولاد- در دقیقه 53- تسلیم شده و اینجاست که باید از او پرسید چطور یک مربی دو میلیاردی 37 دقیقه از بازی به این مهمی را- بدون شمردن وقتهای تلف شده- نادیده میگیرد؟ پرسپولیس نیمه دوم بازی با فولاد را از دست داد چون مربیاش هنوز درک کاملی از فوتبال ندارد و به دستیارانش هم که باید مغز متفکر او در بزنگاهها باشند، حرجی نیست.
پرسپولیس به حقش رسید و به فولاد باخت. سومین باخت متوالی در اهواز که بدتر از آن، پرخاشگری پرسپولیس بود. درست مثل مربیاش که دعواها و اعتراضهای خود را حقطلبی میداند و این شیوه را بازیکنانش هم خوب آموختهاند- گواه این ادعا، 7 کارت زرد و دو کارت قرمزی است که در این دو بازی داوران به پای پرسپولیس نوشتهاند. برای علی دایی فرقی نمیکند که پشت خط مرزی زمین باشد یا در سالن کنفرانس. او همیشه مثل یک قسم خورده به داوران میتازد و این تنها آموزه علی دایی است به پرسپولیس و بازیکنانش که فریاد کشیدن بر سر داور را بهتر از فوتبال بلدند.
سرمربی پرسپولیس که روزگاری نماد اعتراض بود، حالا پرچمدار اعتراض است و داوران از دستش به امان. با دلیل و بی دلیل، داوران را متهم میکند اما آنقدر شجاعت ندارد که ستاره تیمش را به خاطر خشونتهای بیدلیل، جریمه کند و با نشاندن روی نیمکت به او درس بدهد. تنها درس او برای پرسپولیس و پرسپولیسیها همین خشونتی است که در هر بازی دوره میشود و چیزی نمانده که تکرارش، تک ستاره پرسپولیس را به آخر خط این فوتبال بکشاند. برد و باخت اهمیتی ندارد. مهم اینکه پرسپولیس پیش سرمربیاش درس پس میدهد!