به روز شده در: ۱۲ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۱۵
کد خبر: ۷۱۹۰۵۴
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۰ - ۱۱ آبان ۱۴۰۴
در روزنو بخوانید

آشنایی با رقص سماع / نغمه‌ای از عشق الهی در حرکت

روزنو :هدی کاشانیان: در دل فرهنگ‌های صوفی، رقص سماع نه تنها یک شکل هنری، بلکه راهی برای سلوک معنوی و نزدیکی به حقیقت مطلق است. این رقص، که ریشه در آیین‌های عرفانی اسلامی دارد، از قرن‌ها پیش در میان طریقت‌های مختلف، به‌ویژه مولویه، جایگاه ویژه‌ای یافته است. سماع، واژه‌ای عربی به‌معنای «شنیدن» است، اما در این بافت، فراتر از گوش دادن ساده به موسیقی، به‌معنای شنیدن نغمه‌های درون و واکنش جان به فراخوان عشق الهی است.

 

آشنایی با رقص سماع / نغمه‌ای از عشق الهی در حرکت

ریشه‌های تاریخی و فلسفی رقص سماع

ریشه‌های تاریخی و فلسفی رقص سماع به عمق تمدن‌های عرفانی اسلامی بازمی‌گردد و در قلب آن، جست‌وجوی انسان برای وصل به حقیقت مطلق جای دارد. اگرچه شکل‌هایی از حرکت عبادی و رقص معنوی در فرهنگ‌های پیش از اسلام نیز دیده می‌شود، اما سماع به‌معنایی که امروز می‌شناسیم، با ظهور حضرت مولانا جلال‌الدین بلخی در قرن سیزدهم میلادی شکل نهادینه‌ خود را یافت.

مولانا، که خود را «غلام سماع» می‌خواند، این آیین را نه به‌عنوان سرگرمی یا نمایش هنری، بلکه به‌عنوان راهی برای تخلیه‌ عشق الهی و رسیدن به حالت «فنا فی‌الله» تبیین کرد. در این دیدگاه، چرخش درویش‌ها نمادی از گردش افلاک، هماهنگی جهان آفرینش و بازگشت روح به سرچشمه‌ خود است. هر حرکت در سماع، از بلند کردن دست راست تا چرخش آرام حول محور بدن، بار معنایی عمیقی دارد: دست راست به سوی آسمان باز است تا نور الهی را دریافت کند و دست چپ به سوی زمین، تا آن نور را در میان مردم بپاشد.

این رقص، در واقع، نمایشی از وحدت وجود است، جایی که حرکت و سکون، جسم و روح، انسان و خدا، در هم آمیخته می‌شوند. طریقت مولویه، با تأسیس «خانقاه» و تنظیم آیین‌های منسجم سماع، این رقص را به ساختاری عبادی و آموزشی تبدیل کرد که در آن، موسیقی، شعر، حرکت و سکوت، همگی در خدمت سلوک معنوی قرار می‌گرفتند. از این رو، ریشه‌ی فلسفی سماع در عرفان عملی است؛ عرفانی که جان را از قید نفس رها می‌کند و آن را به پرواز در فضای عشق بی‌پایان الهی دعوت می‌کند.

در آیین مولویه، رقص‌کنندگان (درویش‌ها) با چرخش‌های منظم و هماهنگ، نمادی از حرکت کُره‌های آسمانی و گردش افلاک هستند. هر حرکت، هر نفس، هر لباس و حتی سکوت بین نغمه‌ها، همگی بار معنایی عمیقی دارند.

  • لباس سفید درویش‌ها نماد مرگ بر نفس و ترک دنیاست.
  • کلاه فل‌دار (سیکه) نشان‌دهنده سنگ قبر نفس است.
  • چرخش به سمت چپ، نشان از گردش حول محور حقیقت و نزدیکی به خداوند است.

تفاوت رقص سماع با سایر اشکال رقص

برخلاف رقص‌های عامیانه یا نمایشی، رقص سماع فاقد هرگونه هدف تفریحی یا زیبایی‌شناختی صرف است. این رقص، عملی عبادی و ریاضتی محسوب می‌شود که در آن رقصنده، خود را از خود فراموش کرده و تنها به‌عنوان ابزاری برای بروز نور الهی عمل می‌کند. حرکات آن هماهنگ، آرام و تکراری است تا ذهن را از پراکندگی بازدارد و روح را به سوی سکون درونی سوق دهد.

جایگاه رقص سماع در فرهنگ ایرانی و جهانی

در ایران، رقص سماع همواره با احتیاط و در چارچوب‌های عرفانی و مذهبی مورد توجه بوده است. با وجود ممنوعیت‌های گاه‌به‌گاه، این آیین در میان عارفان و پیروان طریقت‌های صوفی زنده مانده است. در سطح جهانی نیز، رقص سماع به‌عنوان نمادی از فرهنگ عرفانی اسلام، در کشورهایی مانند ترکیه، مصر، افغانستان و بوسنی به‌صورت رسمی یا غیررسمی ادامه یافته است. در ترکیه، «سما» به‌عنوان میراث فرهنگی غیرمادی یونسکو ثبت شده و هر ساله در شهر قونیه مراسم ویژه‌ای برای یادبود مولانا برگزار می‌شود.

رقص سماع در چشم عارفان

در نگاه عارفان، رقص سماع تناقضی ظاهری دارد: در حالی که بدن در حرکت است، روح به سوی سکون مطلق سوق می‌یابد. این حرکت، نه برای دیده شدن، بلکه برای دیدن حقیقت است. هر چرخش، فریادی است از درد جدایی و هر سکوت، نفسی از آرامش وصل. مولانا در این باره می‌گوید: «هر که در سماع گردد، جانش را فراموش کند، او جان‌بخش جان‌هاست.»

چالش‌های رقص سماع در عصر مدرن

با گسترش فضای دیجیتال و تبدیل شدن هر هنری به محتوای مصرفی، رقص سماع نیز در معرض تحریف و تقلید سطحی قرار گرفته است. بسیاری از نمایش‌های امروزی، بدون درک عمیق از فلسفه‌ی درونی آن، تنها به‌عنوان یک نمایش گردشگری ارائه می‌شوند. این امر نه‌تنها از اصالت آیین سماع می‌کاهد، بلکه ممکن است تصویری نادرست از عرفان اسلامی در ذهن مخاطبان جهانی ایجاد کند.

  • تجاری‌سازی و کاهش بُعد معنوی
  • تقلید سطحی بدون درک فلسفه عرفانی
  • ممنوعیت‌های فرهنگی و مذهبی در برخی جوامع
  • فقدان اساتید صاحب‌نظر و زنجیره انتقال اصیل
  • سوءتفاهم بین‌فرهنگی در جوامع غربی
  • گسترش محتوای دیجیتالی بدون زمینه‌سازی آموزشی

آموزش مبتنی بر عرفان و اخلاق

هرگونه آموزش رقص سماع باید همراه با درک فلسفه‌ی عرفانی آن باشد. تنها آموختن حرکات کافی نیست، بلکه شاگرد باید با مفاهیمی مانند فنا، وجد، توحید و عشق الهی آشنا شود. این آموزش‌ها باید در محیطی اخلاقی و تحت نظارت اساتید مجرب و صاحب‌نظر انجام شود.

ثبت آثار مرتبط با رقص سماع در قالب پژوهش‌های دانشگاهی، مستندهای فرهنگی و کتاب‌های تخصصی می‌تواند به حفظ این میراث کمک شایانی کند. این مستندسازی‌ها باید نه تنها جنبه‌ی تاریخی، بلکه ابعاد فلسفی، موسیقایی و حرکتی آن را نیز پوشش دهند.

همکاری بین‌فرهنگی هوشمند در رقص سماع

ارائه‌ رقص سماع در فضاهای بین‌المللی باید با دقت فرهنگی همراه باشد. به‌جای تبدیل آن به یک نمایش تفریحی، باید فرصتی برای گفت‌وگوی معنوی و آشنایی با ارزش‌های عرفانی اسلام فراهم شود. برگزاری کارگاه‌های آموزشی، نمایشگاه‌های هنری و همایش‌های فکری می‌تواند این هدف را تسهیل کند.

نقش رسانه‌ها در معرفی صحیح رقص سماع

رسانه‌های خبری و فرهنگی می‌توانند با تولید محتوایی عمیق، دقیق و مبتنی بر پژوهش، نقش کلیدی در ایجاد درک صحیح از رقص سماع ایفا کنند. این محتوا باید از زبانی ادبی، رسمی و در عین حال جذاب استفاده کند تا هم برای مخاطب عام قابل درک باشد و هم از اعتبار علمی برخوردار باشد.

جمع‌بندی

رقص سماع، تنها یک سنت تاریخی نیست؛ بلکه زنده‌ترین نماد از جست‌وجوی انسان برای معنا، عشق و حقیقت است. در دنیایی که سرعت و پراکندگی ذهن، انسان را از درونش دور کرده، بازگشت به آیین‌هایی چون سماع می‌تواند راهی برای بازیابی تعادل درونی باشد. حفظ این میراث معنوی، نه تنها وظیفه‌ی فرهنگ‌دوستان، بلکه مسئولیتی جمعی است که نیازمند همکاری دانشگاه‌ها، رسانه‌ها، هنرمندان و سیاست‌گذاران فرهنگی است.

در پایان، رقص سماع یادآور این است که گاهی برای رسیدن به سکون، باید حرکت کرد نه با پا، بلکه با قلب.

تصویر روز
خبر های روز